تیر و کمال ( پرتاب چهارم )
خدا، به نامش
سلام و درود، اگر دگرگونی از خویش تن آغاز شود، زمین و زمان نیز دچار آن خواهند شد و گر نه هیچ چیزی رُخ نخواهد داد.

کوچکتر از من؟
از کوچک ترین و نزدیک ترین چیز به خود باید شروع کرد و آن چیزی نیست جز من. تا هنگامی که خویش تن، تن به اندیشه های خود ندهد و آن را با انجام به سرانجام نرساند، روا نیست از کسی خواستنِ چنین چیزی حتی خویشاوندان نزدیک.
همانگونه که بزرگان و دانایان می گویند عالم بی عمل همانند زنبور بی عسل است، کَل اگر طبیب می بود سر خود دوا می کرد، رُطب خورده کی کند منع رطب، هرچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و...
دانستم که برای به پاس داشتن ارزش ها، نخستین گام باید از عمل کردن به آن برداشته شود.
خویش تن
کوچکترین چیزی که می توانست انجام دهد و اختیار و شعور داشت، خویش بود. پس از آن آغاز کردم و تلاش برای خ خ به عنوان یک تن را پذیرفتم.
راه ناپیدا و گام های نخست سنگین بود و رفته رفته مسیر آشکار تر شد ولی به دشواری راه نیز افزوده شد، این راه هنوز هم ادامه دارد و روشن تر از دیروز شده ولی ناهمواری های آن هم بیشتر از پیش نمایان گشته است.
راستی آن پا های سنگین اکنون دوان دوان جاری شده اند و روان می روند.
اما ساده نبود ولی سخت هم نیست.

پرتاب چهارم به هدف خورد و سپاس از شما برای پرداختن زمان خود به این نگارش.
پرتاب بعدی در مورد چیست؟
چنان چه سخنی و پیشنهادی در مورد این تیر اندازی دارید، همینجا با من در میان بگذارید که خوشحال می شوم.